عید غدیر خم و مدح امیرالمؤمنین علی علیهالسلام
در همان عصری که فرمان بُرد خورشید از علی چشمهچشمه، اشک غربت خیز جوشید از علی خـطبۀ بینقـطه را کـوفه شنید اما دریغ خـطبۀ با آه را جز چاه، نـشـنید از علی موبه مو آگاه بود از سرّ عالم، حیف حیف دشمن از تعداد موی ریش پرسید از علی! شأن او را روزگار آورد پائین؛ روزگار آنچه که باید بفـهـمد را نفـهـمید از علی عدل بود و داد، داد از قوم اشباه الرجال عدل را این طایفه کِی میپسندید از علی تا قیامت هم عقیل اصرار اگر میکرد؛ باز غیر از این برخورد، برخوردی نمیدید از علی آی حاجیهای بیعت کرده! از سمت غدیر خـانه برگـردید؛ اما برنگـردید از عـلی دوخت چندین وصلۀ نو بر عبای غربتش بد به دنیایی که آخر چشم پوشید از علی |